loading...
بسیج
بسیجی بازدید : 216 یکشنبه 04 دی 1390 نظرات (0)

با نگاهي به اثرات علايق ژئوپلتيك در رفتار ابرقدرتها نسبت به ايران تا قبل از انقلاب اسلامي در مي يابيم كه موقعيت ژئوپلتيك ايران تا اين مقطع بيشتر با تأكيد بر متغيرهاي مطرح در نظريات سنتي ژئوپلتيك ، ارزيابي مي شد . در اين راستا سياست هاي آمريكا در منطقه بر مسائل امنيتي تأكيد داشتند و ژئوپلتيك منطقه از اين جهت كه منابع انرژي را براي كشورهاي غربي تأمين مي كرد ، حائز اهميت بود .

در نظريات كلاسيك ژئوپلتيك ، ژئوپلتيسن ها تأكيد بسياري بر فاصله ، فضا و مرزها داشتند ، يعني ارزش هايي كه در پديده تكنولوژي نظامي آن دوره حائز اهميت بودند ، ولي در سده حاضر ، ديگر قدرت نظامي ، شاخص قدرت رهبري براي كشورها در صحنه بين المللي نيست ، زيرا در حال ورود به عصري هستيم كه نزاع مستقيم ، فرصت بروز نمي يابد و فاكتورها و متغيرهاي جديد ، روش ما را در ارزيابي موقعيت هاي ژئوپلتيكي تعيين مي كنند .(1)



در حال حاضر ، توجه به عوامل فرهنگي و اعتقادي در امر ژئوپلتيك ، حيطه هاي ديگري از هم نشيني جغرافيايي را مطرح كرده است . تا پيش از انقلاب اسلامي ، دين اسلام تنها يك دين فاقد كاركردهاي سياسي محسوب مي شد ، اما انقلاب ايران جنبه هاي بالقوه سياسي آن را بالفعل ساخت و تفكر شيعي با انسجام ساختاري در ايران نشان دارد كه توانايي به ظهور رساندن يكي از بزرگ ترين انقلاب هاي تاريخ را دارد . اين توانايي باعث شد كه بسياري از نهضت هاي رهايي بخش و جنبش ها توجه خود را به ايران و اسلام معطوف كنند .به اين ترتيب نقش حساس اسلام در صحنه سياست بين المللي باعث شد كه ژئوپلتيك كشورهايي كه تمام يا اكثريت جمعيت آنها مسلمان بودند ، در نگرشي مجدد ارزيابي شود. اين امر در جايي اهميت خاص مي يافت كه پيوستگي جغرافيايي و جايگاه خاص و ويژه اين حيطه از جهان به لحاظ دسترسي به عظيم ترين منابع نفتي خودنمايي مي كرد و پديده اي به نام جهان اسلام را مطرح مي ساخت . (2)



در اين چهارچوب ، موقعيت حساس ژئوپلتيك جهان اسلام و جمعيت بيش از يك ميليارد نفري مسلمانان در جهان، صاحب نظران و سياست مداران غرب را وادار ساخته تا در حوزه ژئوپلتيك به اسلام، خصوصا عنصر تشيع بپردازند .

از منظر جغرافياي سياسي، پيدايش نهضت هاي اسلامي به منزله يكي از عوامل متغير ژئوپلتيك موجب افزايش حساسيت ها در مورد ديگر عوامل ثابت آن شده است. از اين منظر با توجه به مرام و ايدئولوژي خاص جنبش هاي اسلامي ، دست يابي آنها به منابع نفتي، قدرت سياسي مناطق حساس و ترانزيت جغرافيايي ، اهميت ژئوپلتيك آنها را چند برابر مي كند و به همين دليل غرب تلاش مي كند تا مانع چنين رويدادي شود كه از نظر آنها تهديد جدي به شمار مي آيد . (3)



با توجه به مطالب فوق مي توان علل نگراني از انقلاب اسلامي در منطقه را بر اساس رابطه متقابل ساختار ( موقعيت ژئوپلتيكي شيعيان ) و كارگزار ( ايدئولوژي انقلابي تشيع ) و تأثير آن بر منافع غرب در منطقه تحليل و بررسي كرد .


انقلاب اسلامي و تأثير آن بر كارگزار

براي بررسي جايگاه و اهداف هر تحول و انقلاب ايدئولوژيك ، اولا بايد مكتب حاكم بر انقلاب را با توجه به روح و عمق و كليت آن بازشناخت و ثانيا به تلقي افرادي كه با تكيه بر آن قيام كرده اند ، توجه داشت. (4)

از طرفي، ايدئولوژي به منزله نوعي نقشه و راهنما براي كارگزاران محسوب مي شود و كنش و رفتار دولت ها را هدايت مي كند و نيروي محركه كنش سياسي توده ها و كارگزاران سياسي به شمار مي رود.(5)

با توجه به مطالب فوق به نظر مي رسد، فهم انقلاب اسلامي ايران نيز كه اساسا هويتي ديني دارد، بدون شناخت ايدئولوژي تشيع كه نقش ايدئولوژي انقلاب را ايفا كرد ، و هم چنين درك نقش امام خميني (ره ) به عنوان ايدئولوگ و كارگزار اصلي انقلاب اسلامي و تفسير وي از آموزه هاي تشيع، ميسر نيست. با توجه به نقش و اهميت ايدئولوژي در رفتار و كنش كارگزاران مي توان گفت تشيع ويژگي هاي ايدئولوژي انقلابي را داشت و توسط ايدئولوگ انقلاب اسلامي توانست هم نظم موجود را زير سؤال ببرد و هم نظام مطلوب جايگزين را نه تنها براي ايران بلكه براي ساير كشورها پي ريزي كند. (6)



پتانسيل دروني اسلام شيعي و وجود عواملي در داخل اين مذهب ، امكان ارائه تفسير مكتبي از آن را ممكن ساخت و از طرفي وجود عناصري ، زمينه هاي هژمونيك شدن آن را آسان كرد؛ از جمله اين موارد عدالت اجتماعي و امامت انسان صالح و توانايي بالقوه باز تفسير يا تفسير ايدئولوژيك در تشيع بود . به دليل وجود مفاهيمي مانند تقيه، شهادت ، غيبت ، انتظار ، منجي گرايي و ... ، امكان انتقال تفسير مكتبي به پيروان و تسهيل روند پذيرش آن با شكل گيري عامل اجتهاد، نقش قابل توجه امام در مقام ايدئولوگ و معمار انقلاب اسلامي تشيع توانست در روند بسيج منجر به انقلاب، كاركردهاي معمول يك ايدئولوژي را به نحو مطلوب انجام دهد، يعني در انتقال آگاهي سياسي براي صف آرايي ، نقد ترتيبات اجتماعي موجود براي زير سؤال بردن وضع موجود ، ارائه مجموعه جديد ارزش ها و طرح كلي جامعه مطلوب و ... و بالاخره موفقيت در توجيه پيروان ، مبني بر اين كه بر حقانيت و عقلانيت مبتني است، موفق شد و اين موفقيت در انجام كاركردهاي معمول ايدئولوژي در روند انقلاب به شكلي مطلوب به هژمونيك شدن آن انجاميد. (7)


نقش امام خميني در روند ايدئولوژيك شدن تشيع

در فرايند انقلاب اسلامي ، اسلام شيعي به مثابه ايدئولوژي راهنماي عمل و رهايي ساز جلوه گر شد . در اين راستا نقش امام خميني به عنوان ايدئولوگ انقلاب اسلامي برجسته است.

مهم ترين اقدام امام در اين زمينه، ايجاد تغييرات اساسي در تفكر اجتهادي شيعه نسبت به سياست بود. مبناي اين تغييرات تفسير جديدي بود كه امام از مفاهيم ، آموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي انجام داد . بر مبناي اين مكتب، اهداف اصلي جنبش هاي اسلامي و انقلاب اسلامي ايران عبارتند از : (8)

1. استقرار حاكميت اسلام و حفظ وحدت جهان اسلام .

2. مبارزه با دشمنان اسلامي ، استعمارگران و استثمارگران سرزمين هاي اسلامي ؛

3. مبارزه با ظلم ، سلطه و استعمار در سطح جهاني ؛

4. كمك به نهضت هاي اسلامي ، انساني و رهايي بخشي در سطح جهان ؛

5. استقرار صلح و آرامش در جهان از راه براندازي ظلم ، سلطه و استعمار و ...

به اين ترتيب، انقلاب اسلامي به عنوان يك انقلاب ايدئولوژيك و با جهان بيني نشأت گرفته از مكتب اسلام ، نه تنها در بعد ملي احياگر برنامه ها و نظريات خاص اسلام براي حكومت و دولت مداري است، بلكه در بعد جهاني نيز با توجه به جهان شمولي مكتب اسلام افكار و نظريات خاصي دارد.

امام خميني، خواهان عدالتي جهاني بود و اعتقاد داشت كه فقط نظم جهاني اسلامي مي تواند چنين عدالتي را فراهم آورد . امام خميني كاملا تأكيد مي كرد كه مقصد اسلام ، عرضه عدالت براي همه عالم و نه صرفا براي ايران يا براي جهان اسلام است .

اسلام خاص يك مملكت ، چند مملكت ، يك گروه يا حتي مسلمين نيست . اسلام براي بشر آمده است ، اسلام به بشر خطاب مي كند و تنها بر حسب مورد مؤمنين را خطاب مي سازد . اسلام مي خواهد همه بشر را زير چتر عدالت خود بياورد . (9)

از اين رو انقلاب اسلامي با توجه به ايدئولوژي جهان شمول خود ، احياي هويت واحد اسلامي و مبارزه با ناسيوناليسم و برقراري اتحاد جهان اسلام در برابر غرب را هدف خود قرار داد . بر همين اساس از نظر كارگزاران انقلاب اسلامي ، وطن اسلامي توسعه مي يابد و در نهايت كل جهان را در بر مي گيرد و از آن جا كه برنامه اسلام نجات انسان هاست ، لذا در اين راستا اولين قدم ، بحث صدور انقلاب است و به اين ترتيب صدور انقلاب به مفهوم صدور ارزش ها ، آرمان ها و تجربيات انقلاب اسلامي هم چون استقلال ، نيل به خصلت هاي انساني ، خودكفايي و حمايت از مستضعفان ، ايجاد عدالت اجتماعي و ... در دستور كار انقلابيون قرار گرفت .

از ديدگاه امام ، اعتقاد به اسلام و ارزش هاي متعالي آن مترادف با احساس مسئوليت دائمي نسبت به سرنوشت كليه انسانهاست ... امام ، انقلاب اسلامي را الگوي ارزش هاي مطلوب مردم ستم ديده مي دانستند و معتقد بودند انقلاب اسلامي از آن جهت كه معرف آرمان هاي مردم محروم و مسلمانان مظلوم است ، مورد پذيرش آنها قرار خواهد گرفت و مشي خود را بر نفي ظلم پذيري ، نفي سلطه ، سلطه گري و نفي سكوت و برخورد انفعالي قرار دادند . (10) ايشان انقلاب اسلامي را به منزله امري عملي و تحقق پذير به دنيا صادر كردند. با اين اوصاف به نظر مي رسد هيچ جنبه ديگري از انقلاب اسلامي به اندازه مسئله صدور انقلاب و تهديد ثبات منطقه و امنيت منافع غرب ، ترس دولت هاي غربي و دولت هاي دست نشانده آنها را در منطقه بر نيانگيخته است . به عبارت ديگر ، رويكرد انقلابي نظام اسلامي ايران به مثابه الگويي براي ديگر جنبش هاي اسلامي در سراسر جهان اسلام بوده است . در اين ميان انقلاب اسلامي بيش از هر كشور ديگري در كشورهاي حوزه خليج فارس و خاورميانه ، سرمنشأ تحولات دامنه دار از درون و بيرون گرديد . ايده هاي انقلاب اسلامي به تدريج در منطقه خاورميانه گسترش يافت و موجب بي ثباتي هاي داخلي در بسياري از كشورها گرديد.

انقلاب اسلامي در عرصه داخلي با تلاش براي تغيير بافت فرهنگي و اعتقادي جامعه ، رو در روي نظام هاي ارزشي وارداتي قرار گرفت و با دعوت براي بازگشت به اسلام راستين ، موفق به تجديد رفتار دولت مردان و تغيير در سياست ها و اقدامات حكومت و ايجاد تحول در نظام ارزشي و مقابله با جريان هاي فكري – عقيدتي ضد ديني در جامعه اسلامي ايران شد .

انقلاب اسلامي در مورد اصلاح سياسي – اجتماعي نيز چالشي همه جانبه را براي رفع توهم جدايي دين از سياست در عرصه هاي نظري و عملي آغاز كرد و آن را منوط به تأسيس حكومت اسلامي دانست . كارگزاران انقلاب اسلامي ، ادبيات سياسي و ساختار سياسي اي را پيشنهاد كردند كه قرائتي دموكراتيك و مردمي از حكومت اسلامي را در قالب جمهوري اسلامي عرضه مي كرد . (11)

به اين ترتيب اندكي پس از پيروزي انقلاب اسلامي يك روند فراگير ، سراسر جهان اسلام را فرا گرفت و نه فقط مسلمانان را بلكه تمام مستضعفان جهان را به حركت در آورد . از اين رو غرب ، وقوع انقلاب ايران در منطقه را تهديدي براي نظام جهاني و منافع ابرقدرتها تلقي مي كند . از طرفي با توجه به اين كه اصولا تهديد نظامي از سوي جهان اسلام هيچ گاه مد نظر سياست مداران غرب نبوده است ، به نظر مي رسد يكي از علل نگراني غرب از انقلاب اسلامي در منطقه به آموزه هاي ايدئولوژيكي – فرهنگي اسلام برمي گردد كه در انقلاب اسلامي نمود عيني يافت . فوازي جرجيس به اين موضوع چنين اشاره كرده است :

اگرچه تهديد نظامي از سوي جهان اسلام از پايان قرن هفدهم متوقف شده بود ، چالش فكري و مذهبي اسلام ،

همچنان بر تصور بسياري از مردم غرب سايه افكنده است .


ادامه دارد....

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 39
  • کل نظرات : 28
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 33
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 36
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 51
  • بازدید ماه : 51
  • بازدید سال : 627
  • بازدید کلی : 59,313