loading...
بسیج
بسیجی بازدید : 190 یکشنبه 04 دی 1390 نظرات (0)

تبيين نظريه هاي امام خميني به عنوان مولف انقلاب اسلامي
تحولات مهم جامعه بشري پس از عهد رنسانس و انزواي بيش از پيش شعائر ديني و ايمان مذهبي در غرب و رشد سريع تفكرات الحادي ماترياليستي و گرايش برخي كشورهاي جهان به نظام فكري – سياسي ماركسيستي ، بسياري از صاحب نظران را به اين باور هدايت كرد كه انزوا و اضمحلال كامل ، سرنوشت محتوم اديان الهي است . اما قيام امام خميني (ره) و موفقيت انقلاب اسلامي شرايط جديدي را به وجود آورد كه حاكي از ورود جهان به دوره اي متفاوت از ادوار گذشته و عصري با ويژگي هاي ممتاز ديني و معنوي بود . آن چه اكنون به وضوح مشهود است ، با استمرار انقلاب اسلامي و گسترش حيرت آور دايره نفوذ پيام هاي معنوي آن ، دنياي ما شاهد تحولات عظيمي گشته است و دوراني جديد آغاز شده است. در گفت و گو با يدا... محمدي استاديار و عضو هيئت علمي دانشگاه امام حسين(ع) چالش ها و مسايل پيش روي انقلاب را مورد بررسي قرار داديم و ايشان از نقش مهم و حياتي رهبري امام خميني براي ما سخن گفت. يدالله محمديي دكتراي علوم سياسي دارد و با بيش از 20 سال سابقه در حوزه آموزش و پژوهش، مسئوليت هاي اجرايي مختلفي را نيز بر عهده داشته است.
گفت و گوي فصلنامه را با اين استاد دانشگاه مي خوانيد.
درباره انقلاب اسلامي ايران به عنوان يكي از آخرين انقلاب هاي بزرگ دنيا تعريف هاي زيادي وجود دارد. با توجه به اينكه تخصص شما حوزة انقلاب اسلامي است، مي خواهيم كمي از لحاظ تئوريك، انقلاب اسلامي ايران را بررسي كنيد و بگوييد چه مؤلفه هايي دارد، در واقع با توجه به تعريف انقلاب ها در دنيا، انقلاب اسلامي ايران چه جايگاه و چه تعريفي دارد؟
به صورت كلي و كلان تعاريف مختلفي در مورد انقلاب وجود دارد. يك تعريف اين است كه انقلاب يك حركت مردمي، سريع، بنيادين و همراه با خشونت است كه مي خواهد ساختار، باور و ارزش هاي مسلط در جهان را تغيير دهد و ساختار سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي جديدي را بنيان بگذارد. شهيد مطهري پيرامون انقلاب اسلامي تعريف عمدها ي دارد. او مي گويد انقلاب حركت و طغيان مردم يك ناحيه براي برهم زدن نظم موجود و ايجاد وضع مطلوب است. در واقع مردم به ستوه آمدها ند و مي خواهند وضع مطلوبي ايجاد كنند. اين امر در همه انقلاب ها مشترك است. منتهي خواستگاه و انگيزه شان با هم متفاوت است. بنابراين ميت وان گفت، نارضايتي از وضع موجود در همه انقلاب ها مطرح است؛ ولي نارضايتي در انقلاب ما وضعيت خاصي دارد.
انقلاب اسلامي تنها انقلاب مذهبي و ديني موجود در دنيا است؛ آن هم در شرايطي كه دين از عرصه حيات سياسي و اجتماعي بشر خارج شده است.
حداكثر، دين را به عنوان افيون توده ها معرفي مي كنند و اگر هم مي خواهند براي مردم سرخورده و ناراضي تسكين خاطري ايجاد كنند، مي گويند: در آن دنيا به حساب ها رسيدگي مي شود.
از سوي ديگر در انقلاب ما نقش رهبري بسيار تأثيرگذار و متفاوت است. در انقلاب ما رهبري، هم نقش فرماندهي، هم ايدئولوگ و هم زمامدار را داشت.
رهبر ايدئولوگ، كسي است كه روش هاي مبارزه را ترسيم مي كند و تأكيد مي كند چرا نظم موجود بايد خراب شود و نظم جديد چه اهدافي را دنبال مي كند. در واقع ايدئولوگ براي مبارزان مشخص مي كند دنبال چه بايد باشند. اينكه امام مي گويد شاهنشاهي نبايد باشد، براي مردم اين مسئله را تبيين مي كند، دليل مي آورد و حرف هاي قانع كنندها ي هم بيان مي كند.سلطنت را تبيين مي كند. امام عملكردهاي رژيم شاه را زير سؤال ميب رد، اصلاحات ارضي را زير سؤال ميب رد، كاپيتولاسيون را محكوم مي كرد و دايم سوال مي كرد: آمريكا در ايران چه مي خواهد؟ اسرائيلچه مي خواهد؟ چرا نفت را مي فروشيد و اموال ملت را آتش مي زنيد؟ مي گفت چرا قلم ها را مي شكنيد؟ چرا قانون اساسي را زير پا گذاشتيد؟
در واقع، از يك طرف زير سؤال بردن مشروعيت رژيم و اينكه چرا بايد اين نظم را خراب كرد مطرح بود و از طرف ديگر غيرديني بودن نظام شاهنشاهي خود دليلي بر انقلاب به شمار مي رفت.
امام دنبال ايده آلي به اسم حكومت اسلامي بود كه در واقع در آن، حق و عدالت اجرا شود، به ارزش هاي ديني اهميت داده شود، خواست خدا و حاكميت دين اجرا شود، به واجبات عمل شود و جلوي منكرات گرفته شود. پس رهبري بين ظير و ايدئولوگ انقلاب، نقش مهمي را در اين امر ايفا مي كرد و تنها به مردم تئوري نمي داد و البته خودش هم وارد عرصه مبارزه مي شد. امام 14 سال در تبعيد بود. استمپل، يكي از انديشمندان علوم سياسي در كتابي نوشته بود: آيتا لله خميني اگر براي رسيدن به هدفش احساس مي كرد لازم است جانش را هم بدهد يك لحظه هم ترديد نمي كرد. او فرد خودساختها ي بود.
علاوه بر اينكه امام ايدئولوگ بود، فرماندار انقلاب هم بود. فرماندها ي كه در فراز و فرودها شخصاً به ميدان مي آمد و آنچه در ذهنش بود به عين تبديل مي كرد. اگر در نجف اشرف كتاب حكومت اسلامي را نوشت، در 13 - 14 سال بعد عملاً اين حكومت اسلامي را عينيت داد. بنابراين مي شود گفت امام هر سه بحث رهبري انقلاب، رهبري ايدئولوژيك و رهبري زمامدارانه را در خود داشت و توانست به حكومت پهلوي پايان دهد.
با توجه به ويژگي هاي جامعه ايراني و تنوع فرهنگي آن، امام خميني(ره) چگونه رهبري را به دست گرفتند؟ بسياري از انديشمندان غربي ايران را كشور »فردگراها « نام گذاشتها ند كه مردم به فردگرايي ميل دارند، آن هم فردگرايي از نوع منفي آن. ضربا لمثلي هست كه آبراهام در كتابش آورده، با اين موضوع كه دو ايراني هرگز نميت وانند با هم سازگاري داشته باشند ولو براي گرفتن پول از نفر سوم. از اين بحث هم نتيجه گرفته است احزاب به دليل همين فردگرايي در ايران پيروز نمي شوند. خوب حالا چه شد كه امام، يك پيرمرد دست تنها، اين افراد متفرق و اين توده شن وار را منسجم و يكپارچه كرد و آنچنان انسجامي به آن داد كه باعث شگفتي بسياري از انديشمندان غربي شد. غربي ها مي گويند انقلاب اسلامي، انقلاب همه توده ها و اقشار است در حالي كه در ديگر انقلاب ها بدين شكل نيست. مثلاً در انقلاب شوروي انقلاب طبقه كارگر مطرح بود.

در انقلاب فرانسه طبقه بورژوا، عليه اشراف بودند يا در انقلاب چين، طبقه دهقان حضور داشت. اما در انقلاب ما، كل طبقات جامعه بسيج شد و يكي از شگفتي ها اين است كه چطور يك پيرمردي با دست خالي، آن هم در تبعيد، قدرت مندترين رژيم خاورميانه، با ارتش 500 هزار نفري، دستگاه مخوف ساواك حمايت امريكا، حمايت كشورهاي منطقه، غرب و اروپا شكست دهد؟ چطور اين پيرمرد توانست در ظرف مدت كوتاهي اين حكومت را به زمين بزند؟
كارتر به عنوان بلندپايهت رين مقام سياسي امريكا كه جديت رين تحليل ها را هم انجام داده، سال 56 در ايران گفت: ايران جزيره ثبات و آرامش است. تحليل، تحليل درستي بود اما اينكه امام، چه كرد كه اين توده شن وار تبديل به يك ملاتي از دين و اعتقادات شد بايد در بحث ديگري به آن پراخت كه جاي آن در اين گفت وگو نيست.
بحث ما اين است كه امام خميني چگونه توانست پارادايم انقلاب اسلامي ايران را شكل دهد؟
البته من از آن زاويها ي وارد مي شوم كه شما دنبالش هستيد و واقعيت هم همان چيزي است كه شما فكر مي كنيد. امام بدون توجه به حوادث و جريانات انقلاب هايي كه در دنيا اتفاق افتاده و بدون اينكه بخواهد از آنها خط بگيرد، يك سري عناصر اصلي و منظومه وار را فراهم مي كند كه انقلاب را به پيروزي برساند. اول از همه اينكه امام يك فرد خودساخته بود و مشمول اين حرف جمله زيبا بودند كه: تا انسان خود را نسازد، ديگري را نمي سازد و تا ديگري ساخته نشود، جامعه ساخته نمي شود.
ثانياً اينكه امام از زاويها ي وارد شد كه رمز پيروزي و بالندگي انقلاب ماست و آن بحث فرهنگي و بيداري بود. امام معتقد بود كه اگر ملت ها بيدار شوند خودشان حركت مي كنند و اگر حركت كنند، سرنوشت خود را خودشان تعيين مي كنند. امام در واقع تأكيدش اين بود كه برويد سراغ ملت ها، ملت ها را بيدار كنيد، سراغ دولت ها نرويد. امام سراغ توده ها مي رود و مي گويد اگر توده ها را بيدار كنيد اين توده ها حركت مي كنند و رژيم هاي نا اهل را از تخت به زير مي كشند. نكته ديگر اين است كه امام در واقع ملت را سر دوراهي قرار داد. بحث جهاد و شهادت را مطرح كرد، اسوه ها و اسطوره هاي تاريخي را مطرح كرد. به ملت مي گفت شما كه مي گوئيد كاش صدر اسلام بود، كاش زمان كربلا بود بدانيد: كل يوم عاشورا و كل ارض كربلاست. يعني صراحتاً به ملت مي گويد اين گوي و اين ميدان، بسم الله... مي گويد شما تصور نكنيد كه رژيم ملعون پهلوي از رژيم يزيد بهتر است. يعني اين رژيم را در حد رژيم يزيد قرار مي دهد و مي گويد: كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا. بحث جهاد و شهادت را براي مردم مطرح مي كند، اسطوره هاي تاريخي را مطرح مي كند. امام ساده زيستي حضرتعلي(ع) را در مقابل ريخت و پاش ها و حيف و ميل ها و ابتذال هايي كه در كشور ايجاد كرده بودند مطرح مي كند. بعد اسطوره دومي كه امام مطرح مي كند، اسطوره جهاد و شهادت است. براي مردم امام روشن مي كند كه سيدالشهداء(ع) چگونه در برابر ظلم قيام كردند و بعد تأكيد مي كند كه سيدالشهداء دنبال اين بود كه حكومت تشكيل دهد، حكومتي اسلامي با معيارهاي جدش پيامبر.
شما بحث را آورديد به همان سمتي كه موضوع ماست، يعني رابطه نظريه هاي فرهنگ ايثار و شهادت. شماانقلاب به ويژه نظريه انقلاب اسلامي ايران و تغيير ارزش ها و باورهاي مسلط يك جامعه را در كنار تغيير ساختارهاي سياسي و اجتماعي انقلاب تعريف كرديد و بحثي هم كه مطرح شد عملاً چهار حوزه را در برمي گيرد كه يكي بحث تئوريك است و چگونگي تغيير ارزش ها و باورهاي مسلط كه در آن سال ها در طي 50 سال حكومت پهلوي در راستاي حزب گرايي و تفكرات ناسيوناليستي و همچنين حزب توده و چپ مطرح شده بودند. حالا چگونه اين ارزش هاي ناسيوناليستي و غرب گرايانه و چپ گرايانه تغيير مي كند، يك بحث تاريخي است. شما خيلي تيتروار به اين موضوع پرداختيد و اصولا قابل بحث است كه ريشه هاي تاريخي اين انقلاب كجا بوده. بعضي منشأ آن را انقلاب مشروطه مي دانند، بعضي ها وقايع 28 مرداد و بعد 15 خرداد.
بحث بعدي بحث مذهبي و ايدئولوژيك است كه گفتيد امام به عنوان پيوند دهنده آن توده شن وار از 1400 سال تاريخ اسلام و تشيع، به خصوص نهضت عاشورا و اسلام و آموزه هاي نهجا لبلاغه استفاده مي كند و روح ايثار و شهادت طلبي را جلا مي دهد. مسأله ديگر نظريات شخصي امام است كه در واقع با تئوري سازي هايشان و بيان اين مسئله كه خون بر شمشير پيروز است انقلاب را جلو ميب رد. به نظر مي آيد اين مسئله يك تئوري برگرفته از پارادايم مذهبي و ملي كشور ماست و فكر مي كنم ويژگي مهم امام اين بود كه توانست يك پارادايم ملي مذهبي خيلي قوي را از اسلام انتخاب كند.
بحث ما اين است كه رابطة بين نظريه هاي انقلاب چه در بحث تئوري و چه در بحث تاريخي، چه در بحث مذهبي، چه در بحث نظريه هاي امام، با فرهنگ ايثار و شهادت كجا با هم چفت مي شود و از كجا اين آبشخورها به هم وصل مي شوند، اگر موافق باشيد پيوند اين چهار حوزه را با فرهنگ ايثار و شهادت مطرح كنيم.
انقلاب اسلامي ويژگي هايي دارد كه از هر زاويها ي نگاه كنيد به هم مرتبط است. بعضي ها از حوزه جامعه شناسي مطرح مي كنند كه توسعه نامتوازن موجب انقلاب شد، يعني چون رژيم پهلوي در حوزه اقتصاد، سياست و صنعت رشدكرده بود و توقع جامعه بيش از اين رشد بود در واقع زمينه ساز بروز انقلاب شد. بله، بعضي ها هم از زاويه روانشناسي مطرح مي كنند شاه به لحاظ رواني فردي ضعيفا لنفس بود و برخلاف پدرش كه فرد قلدري بود، صلاحيت اداره مملكت را نداشت. اين مسأله را هم مطرح مي كردند كه در آخر عمرش سرطان غدد داشت و دارو مصرف مي كرد كه اين هم چندان توجيه درستي نيست. در بعضي زوايا ممكن است اين باشد، اما همه ماجرا نيست. هر چند كه شاه آدم سست عنصري بود، اما امام در مقابل، بسيار با اراده، بسيار با پشتكار و برنامه ريز بود.
بعضي انقلاب ايران را از زواياي اقتصادي و تئوري هنري جي مطرح مي كنند كه افزايش انتظارات مردم و كاهش درآمدهاي نفتي موجب بروز انقلاب شد. يعني سال 50 به بعد با جنگ عراق و اسرائيل درآمدهاي نفتي ما 10 برابر مي شود. از 2/ 3 ميليارد دلار به 3 ميليارد مي رسد. اين درآمدهاي نفتي درهاي كشور را به واردات باز مي گذارد. در بحث پادگان سازي و پروژه هاي نظامي مجموعها ي از افراد وارد مي شوند. در سالهاي 53 به بعد، درآمد نفت پائين مي آيد و اين پروژه ها مي خوابد. عدة زيادي بيكار مي شوند و اين افراد بيكار به عنوان نيروهاي انقلاب مطرح مي شوند.
و آخرين رهيافت، رهيافت فرهنگي است كه بحث ايدئولوژي انقلاب و حركت توده ها را مطرح مي كند. اما نقش شيعه در بيداري ملت و نقش روحانيت از جهاتي بيشتر با انقلاب ما سنخيت دارد. مي خواهم بگويم كه اگر بخواهيم اين رهيافتها را بررسي كنيم، بخشي از آن درست است ولي انقلاب اسلامي را يك فرانظريه تبيين مي كند. انقلاب اسلامي در غالب نظريات كوچك نمي گنجد. انقلاب اسلامي ظرفيت بيشتري دارد و اگر ما بخواهيم انقلاب را به اين حوزه ها محدود كنيم، شايد انقلاب را كوچك كرده باشيم و اگر بخواهيم انقلاب اسلامي ايران را تعريف كنيم كه چيست؟ تنها كسي يا كساني ميت وانند در مورد انقلاب تعريف ارايه دهند كه در پيروزي انقلاب نقش داشتند و با مباحث متودولوژيك و هرمونوتيك در ارتباط بودند.
انقلاب يك متن اجتماعي بود كه امام خلق كرد و توده هاي كه همراهش بودند، اين انقلاب را خلق كردند. انقلاب متن اجتماعي است و امام مؤلف است. نكته جالب اين است كه در بعضي مواقع، مؤلف در حوزة مفسر وارد شده. مؤلفي كه امام بوده و انقلاب را خلق كرده، خودش هم تفسير كرده. اگر بخواهيم انقلاب را تعريف كنيم بهترين تعريف، تعريف امام است. لذا وقتيمي گويد: انقلاب اسلامي انفجار نور بود، هيچكس زيباتر از اين نميت واند تفسير كند. اينكه غربي ها درك نمي كنند و در مورد انقلاب ما دچار اشتباه مي شوند و سه دهه درگيرند و نتوانستها ند اين انقلاب را از بين ببرند، به لحاظ بحران منابع شناخت نسبت به انقلاب است. هر كس از زاويه ديد خود حرفي زده و چون ابعاد و عظمت اين انقلاب را نشناختها ند، مي آيند تحريم اقتصادي مي كنند و جنگ راه ميا ندازند. چه اتفاقي ميا فتد؟ ايراني كه در تمام جنگ هاي 100 سال گذشتها ش شكست خورده، از آن جنگ با عراق پيروز و سربلند بيرون آمد. در همين جنگ بود كل دنيا در برابر ما قرار گرفتند.
نظريه هاي امام خميني به عنوان مولف انقلالالالاب اسلالالالامي ريشه در كجا داشت؟ 1
مرد خودساخته حركت مي كند. 2 افراد را آگاهي ميب خشد. 3 در اين آگاهي بخشي از اسطوره هاي شهادت و ايثار كمك مي گيرد. 4 به تاريخ اشراف دارد و تاريخ سياسي ايران را كاملاً مي شناسد. وقتي كه به دو جناح چپ و راست نهيب مي زند و مي گويد: با هم نزاع نكنيد و اگر اينطور باشيد بر سر انقلاب شما همان خواهد آمد كه بر سر انقلاب مشروطه آمد، نشان مي دهد كه به تاريخ اشراف دارد. چند بار مطرح مي كند كه بر سر انقلاب مشروطيت چه آمد. از مرحوم مدرس استناد مي كند، از رضاخان، از قاجار و... اين نشان مي دهد به تاريخ اشراف دارد و به همين ترتيب زماني كه خودش پيشتاز است، مطرح مي كند: من سينه خود را براي زورگوئي ها، براي سرنيزه هاي شما آماده كردم، ليكن در مقابل زورگوئي هاي شما هرگز. فكر مي كنيد خواستگاه اين حرف ها كجاست؟
دقيقاً برمي گردد به جمله سيدالشهداء(ع): إن كان دين محمد لم يستقم إلا بقتلي... اگر دين محمد جز با كشتن من احيا نمي شود، اي شمشيرها بيائيد مرا دربر بگيريد. اگر در كنار هم بگذاريم معني صددرصد همان است كه من سينه خود را در مقابل سرنيزه هاي شما آماده كردم، ليكن در مقابل زورگوئي هاي شما هرگز.
يكي از ويژگي هاي امام شجاعتش در تاريخ مبارزاتي است كه به مجتهدي طراز اول مي گويد: والله قسم در تمام مدت عمرم يكبار هم از رژيم پهلوي نترسيدم. اين حرف را در در چه شرايطي مي زند؟ وقتي كه ساواك وجود دارد و اسمش هم مو بر تن هر كسي سيخ مي كند.
امام خميني مظهر سجاياي حضرت علي(ع) (شجاعت، تقوا، بينش سياسي)است. فردي خودساخته با نقش آگاهي دهنده است كه مي گويد كل يوم  عاشورا و كل ارض  كربلا. او با نقش هدايتگري و بهره گيري از اسطوره هاي جهاد و شهادت مردم را به ميدان مي كشاند و خب، در اينجا مشخص است كه جايگاه جهاد و شهادت كجاست؟ امام مي گويد براندازي رژيم چيز كوچكي است، اينها فرع يك انقلاب بالاتر است. آن انقلاب بالاتر چيست؟ مي گويد: انقلاب معنوي و دروني است. خب، وقتي آن انقلاب دروني در افراد ايجاد شد، انقلاب را به جايگاه بالايي رساند.
امام روح ايثار و شهادت را در روح انقلابيون مي دمد.. براي همين است كه ميشل فوكو، انديشمند پست مدرن فرانسوي كه دو بار هم به ايران مي آيد و از نزديك انقلاب را ميب يند، مات و متحير مي شوند و زيباترين تعابير را در مورد انقلاب ما به كار ميب رد. مي گويد: انقلاب تهيدستان، روح جهان بي روح، اميد جهان نااميد. اصطلاحي به اين زيبائي نديدم كسي مطرح كند.
همينطور در بحث دفاع مقدس چرا پيروز اول و آخر ميدان ماييم؟ چيزي كه باعث شد در جنگ تحميلي، ايران بتواند ماشين جنگي عراق را با همه حمايت هاي نظامي و اقتصادي شرق و غرب دنيا در هم بشكند، فقط و فقط دو عنصر جهاد و شهادت بود. از قول علي(ع) آوردها ند كه: »فان الجهاد باب من ابواب الجنه، فتح الله لخاصه اولياء و هو لباس تقوا « يعني جهاد دري از درهاي بهشت است كه خدا به روي بنده هاي خاص خودش باز مي كند. وقتي جهاد مطرح مي شود دنبالش شهادت هم مطرح مي شود. لذا معتقديم جهاد و شهادت در ديدگاه شيعه، رمز بالندگي و تداوم انقلاب اسلامي است.
ما الآن نان جهاد و شهادت را مي خوريم. به عبارت صحيحت ر زماني امريكايي ها به عراق و افغانستان حمله مي كنند، چيزي كه باعث شد سران امريكايي جرأت نكنند وارد فضاي خاك ما شوند فقط و فقط تجربيات جهاد و شهادت است كه در 8 سال دفاع مقدس از ما ديدند. بدون شك حتي زماني كه عراق را گرفتند، مي گفتند ما با عراق مي جنگيم ولي به ايران ميا نديشيم. يعني ايران تمام فكر ما را مشغول كرده. به جرأت ميت وان گفت عنصر جهاد و شهادتي كه امام در زمان انقلاب احياء كردند، باعث شد ما تا الآن سرپا باشيم و دشمن نتواند به كشور ما دست درازي كند. شما ببينيد، در شرق و غرب كشور ما جنگ بيداد مي كند، اما ايران در آرامش كامل به سر ميب رد.
جناب دكتر محمدي شما بحث را به نقطه عطف خود رسانديد، كه من با دو تا سؤال اين نقطه عطف را رد مي كنم. يكي اينكه در استراتژي امام كه شما گفتيد بحث فرهنگ ايثار وشهادت ريشه در دين ما و مليت ما تبيين كرديد و دارد. سؤالم اين است كه استراتژي امام در معرفي، تبيين و تبليغ اين فرهنگ ايثار و شهادت چه بود؟
از هر زاويها ي به ديدگاه امام نگاه كنيم، ميب ينيم كه ديدگاه هويتب خش و هويت ساز است. تا قبل از پيروزي انقلاب ركود و جمود كاملي در جهان اسلام حاكم بود. آندره مارلو، نويسنده معروف فرانسوي، جملها ي در كتاب ضدخاطرات دارد كه مي گويد: در جواني شرق را عرب پيري ديدم كه بر گرده خر خود به خواب بيپ ايان اسلام فرورفته بود. اين نشانگر ركود و جمود است. اين همه فريادي كه جلال آل احمد مي زد، فريادي كه شريعتي براي بازگشت به خويشتن خويش، ازخودبيگانگي مي زد يا مرحوم اقبال لاهوري بحث خود و غيرخودي را مطرح مي كرد؛ فكر مي كنيد براي چيست؟
امام تمام اين فريادها را پاسخ داد. به ملت هويت بخشيد. ملتي كه فردگرايي در آن حرف اول و آخر را مي زد، ملتي كه قبلها ش غرب بود را عوض كرد، مفاهيم را تغيير داد و از طريق بيداري و آگاهي، جهان اسلام را بيدار كرد. غير از بحث جهاد و شهادت امام حكومت اسلامي را مطرح كرد و گفت: ما مسلمان ها پرهيز نمي كنيم كه دنبال قدرت هستيم. در واقع قدرت طلبي ما براي دفاع از حق است، امام استراتژي فرهنگي را مطرح كرد. از طرف ديگر وقتي امام مي گويد ما غمخوار محرومان عالميم، اين استراتژي فرهنگش را مشخص كرده، يعني فراتر از مرزها ما حامي محرومان عالم هستيم. ما بر ظالم ميت ازيم و از مظلوم دفاع مي كنيم.
لذا امام ضمن اينكه توده هاي مستضعف را بيدار مي كند، بر مبناي فطرت انسان ها با آنها صحبت مي كند تا بتواند هويت ديني و اسلامي را به ملت ها برگرداند.
يك نكته خيلي جالب از يكي از نويسندگان معروف اسرائيلي خواندم. فردي به نام ديويد مناشلي، چند كتاب در حوزه انقلاب اسلامي دارد. ايشان يك كرسي به نام كرسي انقلاب اسلامي در موسسات تحقيقاتي (رژيم غاصب) اسراييل راها ندازي كردند كه انقلاب اسلامي را بشناسند. او در يكي از كتابهاي خود مطرح كرده كه انقلاب اسلامي به اين علت فراگير شد كه آيتا لله خميني نگفت انقلاب شيعي، نگفت انقلاب ايران، گفت انقلاب اسلامي و اين اسلاميت انقلاب بايد به گونها ي باشد كه كل مسلمان هاي جهان، شيفته آن شوند و سمپات انقلاب شوند. مخصوصاً زماني كه امام مطرح كرد آمريكا شيطان بزرگ است، به همين علت، مسلمانان جهان شيفته اين انقلاب شدند.
اين انقلاب يك انقلاب عظيم است كه از هر زاويها ي نگاه كنيم عظمت را ميت وانيم در آن ببينيم. اين انقلاب در نظام دو قطبي دنيا به وقوع پيوست و كسيتصور نمي كرد، پيروز شود.
جالب اينجاست كه دستاوردهاي انقلاب اسلامي ايران مسايل فلسطين و لبنان و افغانستان و سوريه همه را تحت تأثير خود قرار داد.
يكي از پس لرزه ها اين بود كه طلسم شكستن اپذير اسرائيل را شكست. اسلام در جنگ 1367 سه كشور مصر و اردن و سوريه را در شش روز شكست داد. 452 فروند جنگنده اسرائيل روي باند رفت. لشگرهاي مصر را محاصره كرد. كناره باختري رود اردن، نوار غزه، بيتا لمقدس را گرفت و وحشت بزرگي براي اعراب به وجود آورد، اما وقتي انقلاب اسلامي در حزبا لله مي دمد، در سال 2000 ضربه شستي نشان مي دهد كه تا سال ها از ياد اسراييلي ها نخواهد رفت. جنگ سي وسه روزه لبنان و اسراييل متأثر از انقلاب ماست.
خانم پل يكي از نويسنده هاي جامعه شناس امريكايي است. ايشان كتابي با عنوان دولت ها و انقلابات اجتماعي دارد كه به فارسي هم ترجمه شده. در آنجا مطرح مين ويسد: من تصورم اين بود كه شكاف طبقاتي و مباحث اقتصادي زمينه ساز بروز يك انقلاب است، ولي انقلاب اسلامي ايران تمام باورهاي ذهني و چارچوب هاي نظري مرا برهم ريخت و مرا مجبور كرد كه به يك بازنگري اساسي بپردازم. او متصور بود چون بحث ساختار گرايي و جمعيت در يك انقلاب مطرح است، انقلاب ها قدم به قدم جلو مي آيند. ولي در ديدگاه او انقلاب ايران به نحو بارزي ساخته شد، يعني ارادها ي پشت سرش بود و برخلاف اغلب انقلابات دنيا جبر تاريخي آن را نساخت.
مثلاً ميشل فوكو كه زماني كه به ايران آمد، مطرح كرد: اين انقلابي بود كه فراتر از ابعاد اقتصادي بايد به آن نگاه كرد. از نظر او بعيد است كه مردم ايران به دلايل اقتصادي سينه شان را مقابل مسلسل قرار دهند. اين را صراحتاً بيان مي كند. وقتي مي گوييم، اين انقلاب تنها انقلاب ديني عصر حاضر است، يعني به دنبالش استكبارستيزي، ظلم ستيزي و عدالت مطرح مي شود. انقلابي است كه در كانون و مركز عدالت نهفته است. انقلابي است كه در مركز آن، ظلم ستيزي است، يعني وقتي رژيم پهلوي را برميا ندازد، ضد ظلم است. مظهر ظلم، رژيم پهلوي بود. مظهر ظلم و ستم، امريكا بود. امام ريشه هاي سلطه امريكا را در ايران خشكاند. امريكا درنفت و اقتصاد ايران حضور غارتگرانها ي دارد. صنعت نفتي ايران در دست امريكايي ها بود. بحث كنسرسيوم كه 40 درصد دست امريكا بود، 40 درصد دست انگليسي ها بود، 20 درصد هم دست شركت هاي هلندي و آلماني. بحث اين بود كه سياست هاي نفتي ما از استخراج، توليد، قيمت، فروش و... همه دست كنسرسيوم بود.
آقاي دكتر، همانطور كه فرموديد انقلاب اسلامي ايران ساخته شد و مسلماست كه اين تجربه قبلاً وجود نداشته. به نظر من اين انقلاب تحت پارادايم مقدمه سازي يك حكومت عدل جهاني توسط قائم آل محمد(ص) در حال شدن است و اتفاقاتي را در خود مي سازد كه يك باور محكم و زنجيرها ي در آن محوريت دارد؛ مثل فرهنگ ايثار و شهادت. مي خواهم بگويم الآن در پايان دهه سوم و آغاز دهه چهارم انقلاب اسلامي ايران فرهنگ ايثار و شهادت چقدر براي ساخته شدن اين ضروريت دارد؛ حالا چه در حوزه قدرت، چه در حوزه سرمايه اجتماعي، چه در حوزة حفظ روحيه اخلاق عمومي جامعه، چه در حفظ مبادي ديني و اعتقادي؟ خدمت شما عرض كردم كه انقلاب ما با بحث ايثار و شهادت به پيروزي رسيد. رهنمودهاي بيداري ها و آگاهي ها بود كه جوان هاي ما را به سمت جهاد و شهادت فراخواند. يعني اگر جهاد و شهادت نبود، مردم از خانه ها بيرون نمي رفتند تا مقابل گلوله ها بايستند. اين جهاد و شهادتي را كه امام به جامعه تزريق كرده بود موجبات فعاليت مردم در انقلاب را فراهم كرد. برخلاف چيزي كه در نهضت ملي شدن صنعت نفت بود كه مصدق مطرح كرد. مصدق به مردم مي گفت از خانه ها بيرون نياييد تا نشان دهم كه من بر اوضاع مسلط هستم. يعني زمينه را براي كودتا فراهم كرد. امام برعكس در خيابان ها، تانك ها مستقر بود و مي گفت بريزيد بيرون و حكومت نظامي را بشكنيد، از آن طرف هم به ارتشي ها مي گويد: ما برادران ديني شما هستيم. به قول ژنرال هايزر كه مي گويد: آيتا لله خميني با استراتژي لبخند و مهرباني ارتش را از دست ما درآورد. هايزر آمده بود ايران تا با يك كودتا بر اوضاع مسلط شود. مي گويد: آيتا لله خميني به دنبال اين بود كه بدون شليك گلوله، ارتش را از دست ما دربياورد و درآورد. لذا مي شود گفت كه شروع انقلاب با جهاد و شهادت بود، ادامه حركت هم با جهاد و شهادت، ايثار، گذشت و فداكاري خواهد بود. اوج اين جريان هم در جنگ تحميلي خود را نشان داد كه ما ده ها هزار شهيد داديم، براي اينكه حاكميت نظام اسلامي را حفظ كنيم. براي اينكه ارزش ها را حفظ كنيم و اين بالندگي الآن و جود دارد و سنگ بناي تمدن را مي گذارد. لذا وقتي ما در مباحث هستها ي عنوان مي كنيم كه يك درصد هم كوتاه نمي آييم و تا الآن هم پيش رفتيم و آقاي احمدي نژاد آمد زد زير كاسه كوزه غربي ها كه جمع كنيد اين حرفها را، اصفهان را راها ندازي كنيد، نطنز را راها ندازي كنيد، آب سنگي را راها ندازي كنيد، بالاتر از سياهي كه رنگي نيست بحث ايثار و شهادت مطرح است. اينها همه بالندگي و پويندگي است. اينكه ما سازنده سدهاي بزرگ هستيم، اينكه ما در ذرات بنيادين حرفي براي گفتن داريم، اينكه ما در مسايل هستها ي بومي شدها يم، اينكه در مسايل پزشكي به چه جايي رسيديم و خيلي مسائل ديگر نشان از قدرت انقلاب ايران است. لذا وقتي از زواياي مختلف نگاه كنيم، مي بينيم كه اين زمينه ها و بسترها
ميت واند انقلاب را جهاني كند. اگر ما قدرشناس انقلاب و امام باشيم، ميت وانيم زمينه ساز ظهور حضرت حجت باشيم. در نهايت مي خواهم بگويم اگر آندره مارلو زماني مطرح مي كرد: در جواني شرق را عرب پيري ديدم كه بر گرده خر خود به خواب ابدي اسلام فرورفته است، همين فرد بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و تحولات و جنبش هاي منطقها ي مي آيد جملها ي مطرح مي كند كه واقعاً تعجب برانگيز است، مي گويد: قرن بيست و يكم قرن مذهب است. مذهبي كه منحصراً از غرب انتقام خواهد كشيد. سپاسگزارم

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 39
  • کل نظرات : 28
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 76
  • بازدید ماه : 76
  • بازدید سال : 652
  • بازدید کلی : 59,338